
رضا رستمی
«من مىبینم بعضىها در انتخاباتى که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کردهاند به خدشه کردن. این چه منطقى است؟ این چه فکرى است؟ این چه انصافى است؟ این همه انتخابات در طول این سى سال انجام گرفته است، در حدود سى انتخابات. مسئولان وقت در هر دورهاى رسماً متعهد شدهاند و صحت انتخابات را تضمین کردهاند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرفها تردید ایجاد نخواهد شد.»[۱]
هنوز دو ماه و ۲۱ روز به انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال ۸۸ باقی مانده بود که رهبر معظم انقلاب، از تحرکات مشکوک عدهای خبر دادند که درصدد القای تقلب در میان مردم بودند. عدهای که بعدها معلوم شد از ابتدا و قبل از انتخابات هم به عدم پیروزی خود در انتخابات، مطمئن بودند و به همین دلیل، دنبال بهانهای برای بهم زدن قاعدهی بازی میگشتند. اما اینکه چگونه به رأی نداشتن خود، مطمئن بودند موضوعی است که شواهد متعددی برای آن وجود دارد. در همین زمینه، شاید ذکر خاطرهای از مسؤول پشتیبانی ستاد انتخاباتی موسوی در استان قم، خالی از لطف نباشد.
این شخص میگوید: هفت روز قبل از انتخابات، مسئولان پشتیبانی ستادهای میرحسین موسوی در سراسر کشور در منزل آقای هاشمی رفسنجانی گردآمده بودند. آقای هاشمی از اوضاع، سؤال کرد و اغلب به تعریف و تمجید پرداختند. اما من گفتم که اوضاع، مناسب نیست و رأی احمدینژاد بالاست. بعد از سخنان من، قرار شد مجدداً همه اوضاع را بررسی کنند و دوباره در همان مکان، جمع شویم. پنج روز مانده به انتخابات، دوباره در منزل آقای هاشمی، جمع شدیم و از برآیند سخنان، فهمیدیم که موسوی رأی ندارد.
نکتهی قابل توجه این است که در همان روز -یعنی پنج روز مانده به انتخابات- موسوی در نامهای به رهبر انقلاب، از وقوع تقلب سازمان یافته در وزارت کشور خبر داد و در حقیقت، از همان موقع، آتش التهابات و آشوبهای خیابانی با اسم رمز تقلب، فراهم کرد.[۲] عجیبتر آنکه به فاصلهی سه روز مانده به انتخابات، نامهی دیگری از طرف هاشمی رفسنجانی به رهبر معظم انقلاب نوشته شد و در آن از آتشی سخن به میان آمد که دود آن از هماکنون در فضا قابل مشاهده است![۳]
روند التهاب آفرینی خواص بیبصیرت و کوبیدن بر طبل بیمغز تقلب، بدون ارائهی حتی یک دلیل محکمهپسند، هشت ماه تمام، وقت این ملت را گرفت و کشور را در مسیری خطرناک قرار داد. در سایهی مدارای مسئولان نظام، برخی خیابانهای تهران، شاهد ناآرامیهایی بود. روزهخواری علنی در روز قدس، سر دادن شعار جمهوریایرانی و حذف اسلام، اهانت به تصویر مبارک حضرت امام (رحمهالله) در ۱۶ آذر فقط گوشههایی از این ناآرامیها بود.
اما وقاحت سران فتنه در ادامهی فتنهگری و تحریک برای ادامهی خرابکاری به نقطهای رسید که عزیزترین و حیاتیترین سرمایهی این ملت، یعنی عاشورای حسینی به صحنهی آشوبگری، هلهله و رقصیدن عدهای از خدا بیخبر تبدیل شد. اینجا بود که ماهیت اصلی فتنهگران، بر همگان عیان شد. مردم عاشورایی ایران که همهی هستی و حیثیت ایمانیِ خود را متعلق و مدیون به سالار شهیدان میدانستند همچون عاشقان سرگشته و بیقرار، قدم در راه دفاع از حقیقت مقدس عاشورا گذاشتند.
خیابانهای ایران عزیزمان، در روز ۹ دی ۱۳۸۸ صحنههایی از وفاداری ناگسستنی این ملت با صاحب عاشورا را به نمایش گذاشت و بساط فتنهگران را در این کشور، جمع کرد. نهم دی ماه که برآمده از معرفت حسینی بود بار دیگر بساط یزیدیان را به هم ریخت و اجازه نداد تا باطل و دروغ، بر حق و صداقت غلبه کند.
سلام بر آن روز خدا و درود بیپایان بر آن حماسهسازان
- رضا رستمی